
خلاصه کتاب قصه عشق: نظریه ای جدید در روابط ( نویسنده رابرت استرنبرگ )
کتاب «قصه عشق: نظریه ای جدید در روابط» از رابرت استرنبرگ بهمون نشون میده که چطور قصه هایی که تو ذهنمون داریم، روابط عاطفیمون رو شکل میدن و چطور میشه با شناخت این قصه ها، زندگی عاشقانه تری داشته باشیم. این کتاب برای درک عمیق تر و بهبود روابط خیلی کاربردیه.
شاید تا حالا براتون پیش اومده که با خودتون فکر کنید چرا بعضی رابطه ها، مثل چسب، محکم و پایدارن و بعضی ها، مثل یه خونه پوشالی، با یه نسیم کوچیک فرو می ریزن؟ یا اصلاً شده حس کنید شما و پارتنرتون دارید در مورد رابطه تون دو تا قصه کاملاً متفاوت تعریف می کنید؟ انگار هر کدوم توی یه فیلم جداگانه بازی می کنید! خب، اگه این سؤال ها گوشه ذهنتون بوده، رابرت استرنبرگ، یه روانشناس حسابی و کاربلد، با نظریه عشق به مثابه قصه اومده که جواب بده و یه دیدگاه کاملاً جدید رو به روی ما باز کنه.
این نظریه واقعاً انقلابی و نوینه و جوری به عشق نگاه می کنه که شاید کمتر کسی تا حالا بهش فکر کرده. استرنبرگ میگه ما آدما، از همون بچگی، وقتی شروع به زندگی می کنیم، یه سری قصه و روایت از عشق تو ذهنمون می سازیم. این قصه ها مثل یه فیلتر عمل می کنن و ما دنیای اطرافمون، به خصوص روابط عاطفیمون رو، از پشت همین فیلتر می بینیم و تجربه می کنیم. تو این مقاله قراره یه سفر جذاب به دنیای این قصه ها داشته باشیم، از تعریفش بگیم، انواع مختلفش رو بشناسیم و از همه مهم تر، یاد بگیریم چطور با شناخت قصه خودمون و پارتنرمون، روابطمون رو از این رو به اون رو کنیم. پس کمربندها رو ببندید که سفر قصه های عاشقی شروع شده!
مفهوم اصلی نظریه قصه عشق استرنبرگ: چرا قصه ها در روابط اهمیت دارند؟
تا حالا به این فکر کردین که چرا با وجود این همه تلاش و علاقه، گاهی وقت ها روابط عاطفی حسابی گره می خورن و تبدیل به یه کلاف سردرگم میشن؟ رابرت استرنبرگ میگه جواب این سؤال تو قصه های عشقی نهفته ست که هر کدوم از ما تو ذهنمون داریم. بذارید راحت بگم؛ قصه عشق، همون تصویریه که ما از یه رابطه ایده آل تو سرمون داریم. این تصویر از کجا میاد؟ از همون بچگی، از کتاب هایی که خوندیم، فیلم هایی که دیدیم، یا حتی از رابطه مامان و بابامون. همه اینا دست به دست هم میدن و یه الگو یا نقشه راه ذهنی برای ما می سازن.
شاید فکر کنید خب، اینا که فقط قصه ان! مگه میشه واقعیت با قصه قاطی بشه؟ اما استرنبرگ میگه که نه، اتفاقاً این طور نیست. تو روابط صمیمی و نزدیک، اصلاً نمیشه قصه رو از واقعیت جدا کرد. می دونید چرا؟ چون واقعیت های زندگی و روابطمون، ناخودآگاه بر اساس همین قصه هایی که تو ذهنمون داریم، شکل می گیرن. ما دنیا رو از دریچه قصه خودمون می بینیم و همون طور که امانوئل کانت میگه، واقعیت مطلق عشق هم واقعاً یه قصه ست، با این تفاوت که اینجا نویسنده اصلی، خود ما هستیم و هر روز داریم قلم به دست، سطری به این قصه اضافه می کنیم.
حالا تصور کنید دو نفر که هر کدومشون یه قصه متفاوت از عشق تو ذهنشون دارن، بخوان با هم یه رابطه بسازن. اگه قصه هاشون به هم بخوره یا حداقل مکمل هم باشن، همه چیز گل و بلبله و حسابی از رابطه شون راضی ان. مثلاً کسی که قصه فداکاری رو تو ذهنش داره، شاید با کسی که قصه معلم و دانش آموز رو داره، کنار بیاد و هر کدوم نقش خودشون رو پیدا کنن. اما وای از روزی که این قصه ها با هم نخونن! اونجاست که داستان شروع میشه. اختلافات سر راه سبز میشن، سوءتفاهم ها قد می کشن و ممکنه کار به مشاجره و حتی جدایی بکشه. مثل زک و تامی که بیست و هشت سال با هم دعوا کردن و از نظر بقیه رابطه شون فاجعه بود، اما خودشون شاید تو یه قصه جنگ بودن و ازش لذت می بردن. در مقابل، والری و لئوناردو از هم جدا شدن، در حالی که همه فکر می کردن خوشبختن. شاید قصه اونا یه جای کار می لنگیده و همدیگه رو درست نفهمیدن.
نکته جالب اینجاست که ما معمولاً فقط یه قصه عشق نداریم. ممکنه چند تا قصه تو ذهنمون داشته باشیم که هر کدوم تو موقعیت های مختلف خودشون رو نشون بدن. این نشون میده که عشق نه تنها برای افراد مختلف معنی متفاوتی داره، بلکه برای خودمون هم می تونه معانی متعددی داشته باشه. البته این قصه ها ثابت نیستن و با گذشت زمان، تجربه و آشنایی با آدم های جدید، کم کم تغییر می کنن و بسط پیدا می کنن. ولی به این راحتی هم از بین نمیرن. برای همین، برای اینکه یه رابطه موفق داشته باشیم، باید بتونیم علاوه بر قصه های شخصیمون، یه قصه مشترک هم با پارتنرمون بسازیم و هر دو بهش باور داشته باشیم. این باور قلبی به قصه مشترک، همون چیزیه که به رابطه جون میده و اون رو به سمت موفقیت هل میده.
معرفی خالق نظریه: رابرت جی. استرنبرگ
رابرت جی. استرنبرگ یه اسم بزرگ تو دنیای روانشناسیه. این آقا که ۸ دسامبر ۱۹۴۹ تو نیوجرسی به دنیا اومده، یه روانشناس و نویسنده آمریکایی حسابی معروفه. شهرت اصلی استرنبرگ فقط به خاطر نظریه «قصه عشق» نیست، بلکه ایشون نظریه های مهم دیگه ای هم داره که تو دنیای روانشناسی خیلی سر و صدا کردن، مثل نظریه «عشق مثلثی» و «هوش سه وجهی».
استرنبرگ تحصیلاتش رو تو دانشگاه ییل شروع کرده و دکترای خودش رو از دانشگاه استنفورد گرفته. فکرش رو بکنید، سیزده تا دکترای افتخاری داره! در حال حاضر هم تو مرکز روان سنجی دانشگاه کمبریج فعالیت می کنه و استاد افتخاری دانشگاه هایدلبرگ آلمان هم هست. سال ۲۰۰۲ هم به عنوان شصتمین روانشناس پراستناد قرن بیستم معرفی شد. پس با یه آدم معمولی طرف نیستیم، با کسی طرفیم که حرفش تو دنیای روانشناسی حسابی برو داره. کتاب هایی مثل «خرد: روانشناسی اندیشه ها، گفتار و کردار خردمندانه» و «روانشناسی شناختی» هم از دیگه آثار مهم ایشونه که نشون میده چقدر دیدگاهش عمیق و گسترده ست و فقط محدود به عشق نیست.
دسته بندی جامع قصه های عشق: ۵ گروه اصلی استرنبرگ
استرنبرگ برای اینکه بتونیم این قصه های عشق رو بهتر درک کنیم، اون ها رو تو پنج تا گروه اصلی طبقه بندی کرده. هر کدوم از این گروه ها هم چند تا قصه خاص رو تو دل خودشون دارن. این دسته بندی بر اساس ویژگی های درونی قصه ها شکل گرفته و به ما کمک می کنه تا بفهمیم هر نوع قصه چه نیازمندی هایی رو تو رابطه ایجاد می کنه. اگه قصه های زوجین تو این دسته ها با هم هماهنگ باشن یا مکمل هم باشن، رضایت از زندگی مشترک خیلی بالاتر میره.
الف) قصه های نامتقارن
تو این قصه ها، اساس رابطه بر پایه عدم تقارن یا رفتارهای مکمله. یعنی هر دو طرف نقش های متفاوتی دارن و همین تفاوت ها به رابطه معنی میده.
- قصه معلم و دانش آموز: یکی نقش معلم رو بازی می کنه و اطلاعات میده، اون یکی هم نقش دانش آموز رو داره و اطلاعات رو دریافت می کنه. ممکنه این نقش ها تو موقعیت های مختلف عوض بشن.
- قصه فداکاری: یه نفر همیشه در حال فداکاریه و از خودگذشتگی می کنه، اون یکی هم از این فداکاری ها بهره مند میشه.
- قصه حکومت: یه نفر تمام قدرت رو تو دستش داره و تصمیم گیرنده اصلیه، اون یکی هم فرمانبردار.
- قصه پلیس: یه نفر مدام اون یکی رو زیر نظر داره و براش قانون های خودش رو وضع می کنه، اون یکی هم باید از این قوانین پیروی کنه.
- قصه پورنوگرافی: این قصه درباره تحقیر و بی ارزش کردن طرف مقابله، چه اون که تحقیر می کنه و چه اون که تحقیر میشه.
- قصه وحشت: تو این قصه، رابطه به خاطر ایجاد ترس یا فضای ترسناک خوشایند میشه و افراد از ترسیدن یا ترساندن تو رابطه لذت می برن.
ب) قصه های شیئی
تو این گروه، خود رابطه یا یکی از زوجین، وسیله ای برای رسیدن به یه هدف بیرونیه که ربط مستقیمی به خود عشق نداره.
- قصه کلکسیون: فرد مثل یه شیء تو کلکسیون طرف مقابل قرار می گیره و ارزشش به اینه که یه تکه از پازل بزرگتره.
- قصه هنری: ارزش شخص به خاطر ظاهر جسمانیش سنجیده میشه، مثل اینکه طرف مقابل رو یه اثر هنری زیبا ببینی.
- قصه خانه و کاشانه: رابطه برای رسیدن به یه خونه و محیط زندگی راحت و جذاب شکل می گیره و خونه قلب رابطه ست.
- قصه بهبودی: رابطه وسیله ای برای کمک به بهبودی کسیه که آسیب روانی یا تجربه سخت داشته و به دنبال نجات از طریق رابطه ست.
- قصه مذهب: رابطه وسیله ای برای نزدیک شدن به خداست، یا اینکه خودش تبدیل به مظهر احساسات دینی میشه.
- قصه مسابقه: رابطه مثل یه بازیه که توش رقابت وجود داره و معمولاً یه برنده و یه بازنده هست.
ج) قصه های مشارکت
تو این قصه ها، زوجین با هم تلاش می کنن تا یه چیزی رو بسازن، انجام بدن یا حفظ کنن. عشق تو این مدل ها با همکاری و همیاری شکل می گیره.
- قصه سفر: زوجین عشق رو مثل یه سفر مشترک می بینن که مقصدش خیلی مهم نیست، بلکه لذت بردن از خود مسیر و با هم بودن تو این سفره.
- قصه دوختن و بافتن: عشق همون چیزیه که زوجین با هم خلق می کنن، مثل دوختن یه لباس منحصر به فرد که طرح و روشش رو خودشون انتخاب می کنن.
- قصه باغ: رابطه مثل یه باغه که باید مدام بهش رسیدگی کرد و پرورش داد تا رشد کنه و بارور بشه.
- قصه شغل: رابطه مثل یه کار تجاری اداره میشه و فرد پارتنرش رو بر اساس اینکه چقدر می تونه شریک شغلی خوبی باشه، ارزیابی می کنه.
- قصه اعتیاد: فرد به طرف مقابلش اعتیاد پیدا می کنه، مثل کسی که به مواد مخدر اعتیاد داره و فکر از دست دادنش وحشتناکه.
د) قصه های روایی
تو این قصه ها، یه متن یا دستورالعمل واقعی یا خیالی خارج از رابطه وجود داره که جهت و شیوه رابطه رو مشخص می کنه.
- قصه رؤیایی: شبیه قصه های پریانه که یه شاهزاده یا شوالیه زره پوش و یه شاهدخت در جستجوی هم هستن و قراره تا ابد خوشبخت زندگی کنن.
- قصه تاریخی: گذشته نقش تعیین کننده ای تو زمان حال داره و زوجین بر اساس اتفاقات گذشته زندگی می کنن.
- قصه علمی: عشق مثل یه پدیده طبیعی درک و تحلیل میشه و افراد همه چیز رو تو رابطه تجزیه و تحلیل می کنن.
- قصه آشپزی: یه دستورالعمل مشخص برای ساختن یه رابطه سعادتمند و موفقه، مثل یه کتاب آشپزی برای زندگی مشترک.
ه) قصه های گونه (ژانر)
تو این قصه ها، شیوه یا روش حضور تو رابطه خیلی مهمه و بر جنبه های دیگه رابطه تسلط داره.
- قصه جنگ: رابطه مثل یه جنگه که باید مدام ادامه پیدا کنه و پایانی نداره.
- قصه تئاتر: رابطه مثل یه تئاتره که یکی یا هر دو نفر مشغول ایفای نقش هستن.
- قصه طنز: همه چیز با لطیفه و شوخی پیش میره و هدف اینه که همه چیز رو سبکبال و خنده دار ببینن، حتی مسائل جدی رو.
- قصه معما: یکی از طرفین همیشه در هاله ای از رمز و رازه و طرف مقابل باید تلاش کنه تا این معما رو حل کنه.
واکاوی ۲۲ قصه عشق رایج: شناخت الگوهای روابط
حالا که با گروه های اصلی قصه ها آشنا شدیم، بریم سراغ ۲۲ قصه پرطرفدار که استرنبرگ تو کتابش آورده. هر کدوم از این قصه ها، یه جورایی دنیای روابط ما رو شکل میدن و می تونن هم نقاط قوت باشن و هم چالش ساز. بیاین ببینیم شما خودتون تو کدوم یکی از این قصه ها زندگی می کنید یا پارتنرتون تو کدوم قصه ست!
۱. قصه معلم و دانش آموز
جوهر این قصه اینه که یکی از طرفین نقش معلم رو بازی می کنه، دانش و تجربه خودش رو به اشتراک میذاره و اون یکی نقش دانش آموز رو داره و تشنه یادگیریه. گاهی اوقات ممکنه نقش ها جابجا بشن، ولی همیشه یه عدم تقارن تو قدرت و تجربه وجود داره. پیامدش می تونه رشد و یادگیری مداوم باشه، اما اگه معلم زیادی کنترل گر باشه یا دانش آموز همیشه وابسته بمونه، می تونه رابطه رو خفه کننده کنه. مثلاً، فکر کنید یه نفر تو رابطه همیشه نصیحت می کنه و اون یکی هم همیشه می پرسه چی کار کنم؟
۲. قصه فداکاری
تو این قصه، یکی از طرفین مدام یا همیشه در حال فداکاریه و از خود می گذره، و رضایتش رو تو دادن عشق و ایثار می بینه. این رفتار می تونه خیلی قشنگ و از خودگذشته باشه، اما اگه همیشه یه طرفه باشه، ممکنه اون فرد حس سوءاستفاده شدن داشته باشه یا اون یکی همیشه توقع فداکاری رو داشته باشه. مثلاً، کسی که همیشه برای طرف مقابلش از خواسته های خودش می گذره، بدون اینکه انتظاری داشته باشه.
۳. قصه حکومت
این قصه حول محور قدرت و توزیع اون می چرخه. یه نفر تمام قدرت رو تو دستش داره و تصمیمات رو می گیره، و اون یکی فرمانبردار و مطیعه. می تونه رابطه رو منظم کنه و از آشفتگی جلوگیری کنه، اما اگه با توافق طرفین نباشه، ممکنه به استبداد و نارضایتی منجر بشه. مثلاً، فردی که بدون مشورت با پارتنرش، همه تصمیمات بزرگ زندگی رو خودش به تنهایی می گیره.
۴. قصه پلیس
تو این قصه، یه نفر خودش رو مأمور اجرای قوانین می بینه و مدام داره اون یکی رو زیر نظر می گیره و براش چارچوب تعیین می کنه. این قوانین اغلب ساخته ذهن خودشه. می تونه حس امنیت کاذب ایجاد کنه، اما به شدت آزادی و اعتماد رو از بین میبره و رابطه رو تبدیل به زندان می کنه. مثلاً، کسی که دائم کنترل می کنه که پارتنرش با کی حرف می زنه یا کجا میره.
۵. قصه پورنوگرافی
این قصه تلخ و خطرناکه، چون حول محور تحقیر، بی ارزش کردن و کوچک کردن طرف مقابله. اگه یه نفر تو رابطه ای به دنبال تحقیر شدن یا تحقیر کردن باشه، ممکنه این قصه شکل بگیره. پیامدش از بین رفتن عزت نفس و آسیب های روانی جدیه و قطعاً نمی تونه عشق واقعی باشه. مثلاً، فردی که با توهین و تحقیر کردن، سعی می کنه روی پارتنرش سلطه پیدا کنه.
۶. قصه وحشت
تو قصه وحشت، رابطه به خاطر ایجاد ترس و هیجان ناشی از اون، برای فرد خوشایند میشه. یعنی افراد از ترسیدن یا ترساندن تو رابطه لذت می برن. این هیجان می تونه رابطه رو جذاب کنه، اما خطرناک و ناسالمه و ممکنه به سوءاستفاده عاطفی یا حتی فیزیکی منجر بشه. مثلاً، فردی که با تهدید یا ایجاد حس ناامنی، پارتنرش رو تو رابطه نگه می داره.
۷. قصه کلکسیون
تو این قصه، فرد مثل یه سکه یا تمبر تو کلکسیون طرف مقابل جای می گیره. ارزشش به اینه که یه قطعه از مجموعه بزرگتره و گاهی از وجود بقیه قطعات هم بی خبره. می تونه برای کلکسیونر حس کمال ایجاد کنه، اما برای اون که شیء کلکسیونه، حس بی هویتی و کم ارزشی میاره. مثلاً، کسی که پارتنرش رو فقط به خاطر موقعیت اجتماعی یا ظاهرش می خواد و به بقیه جنبه های وجودیش توجه نمی کنه.
۸. قصه هنری
تو این قصه، صاحب قصه به طرف مقابلش مثل یه اثر هنری نگاه می کنه و بیشتر از ظاهرش، اندامش یا زیبایی هاش لذت می بره. می تونه تحسین برانگیز باشه و حس زیبایی شناسی رو ارضا کنه، اما اگه عشق فقط به ظاهر محدود بشه، سطحی و پوچ میشه. مثلاً، فردی که عاشق چشم ها یا صدای پارتنرشه و به بقیه ویژگی هاش کمتر توجه می کنه.
۹. قصه خانه و کاشانه
تو این قصه، خونه و محیط زندگی قلب رابطه ست. افراد به اینکه خونشون همیشه بهترین باشه و بهش افتخار می کنن، توجه زیادی دارن. می تونه محیطی امن و راحت ایجاد کنه، اما اگه خانه از خود رابطه مهم تر بشه، ممکنه صمیمیت عاطفی نادیده گرفته بشه. مثلاً، زوجی که بیشتر از اینکه به هم توجه کنن، تمام تمرکزشون رو روی ساخت و ساز یا دکوراسیون خونشون میذارن.
۱۰. قصه بهبودی
این قصه بقاست. فردی که آسیب دیده (از اعتیاد، جنگ یا هر سختی دیگه) به دنبال بهبودی از طریق رابطه ست و امیدوارم پارتنرش بتونه اونو نجات بده. می تونه انگیزه برای تغییر باشه، اما توقع زیادی از پارتنر ایجاد می کنه و بار سنگینی رو دوش اون میذاره، چون کسی نمی تونه چیزهایی رو که خودت نداری بهت بده. مثلاً، فردی که بعد از شکست عشقی قبلی، از پارتنر جدیدش توقع داره تمام زخم هایش را التیام ببخشد.
۱۱. قصه مذهب
تو این قصه، مذهب یا دین، بخش اصلی رابطه عاشقانه رو تشکیل میده، یا اینکه خود رابطه مثل یه مذهب میشه و فرد از طریق اون به دنبال رستگاریه. می تونه رابطه رو عمیق و معنوی کنه، اما اگه تعصب آمیز باشه یا یکی از طرفین از رابطه به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف مذهبی خودش استفاده کنه، می تونه مشکل ساز بشه. مثلاً، زوجی که تمام جنبه های زندگیشون، از انتخاب شغل تا تفریحات، بر اساس باورهای مذهبی مشترکشون تعیین میشه.
۱۲. قصه مسابقه
این قصه شبیه یه بازیه که توش رقابت وجود داره و معمولاً یه برنده و یه بازنده هست. گاهی اوقات یه طرف از این رقابت بی خبره. می تونه هیجان و چالش به رابطه بده، اما اگه این رقابت سالم نباشه یا منجر به حسادت و تخریب بشه، رابطه رو نابود می کنه. مثلاً، دو نفر که دائم دارن همدیگه رو تو موفقیت های کاری یا اجتماعی مقایسه می کنن.
۱۳. قصه سفر
تو قصه سفر، زوجین عشق رو مثل یه مسیر یا ماجراجویی مشترک می بینن. مقصد خیلی مهم نیست، بلکه لذت بردن از خود مسیر و با هم بودن تو این سفره. این قصه می تونه رابطه رو پویا و پر از تجربه کنه و افراد رو به سمت رشد مشترک ببره. مثلاً، زوجی که همیشه دنبال کشف چیزهای جدید با همن، چه سفر کردن به جاهای ناشناخته باشه و چه یادگیری یه مهارت جدید.
۱۴. قصه دوختن و بافتن
این قصه میگه عشق همون چیزیه که زوجین با هم خلق می کنن، مثل دوختن یه لباس منحصر به فرد. طرح و روشش رو خودشون انتخاب می کنن و توش آزادی عمل دارن. می تونه به رابطه حس منحصربه فرد بودن و خلاقیت بده و باعث بشه هر دو طرف احساس کنن سهم مهمی تو ساخت رابطه دارن. مثلاً، زوجی که سبک زندگی و قوانین خاص خودشون رو تو رابطه تعریف می کنن و به هیچ الگوی بیرونی ای پایبند نیستن.
۱۵. قصه باغ
به نظر صاحبان این قصه، رابطه مثل یه باغه که باید مدام بهش رسیدگی کرد، آب داد و علف های هرزش رو زد تا رشد کنه و بارور بشه. این قصه واقع بینانه ست و نشون میده که رابطه نیاز به تلاش و مراقبت مداوم داره، برعکس قصه های پریان. پیامدش یه رابطه پایدار و در حال رشده. مثلاً، زوجی که دائم در حال صحبت کردن درباره مشکلاتشون و پیدا کردن راه حل برای اون ها هستن.
۱۶. قصه شغل
تو قصه شغل، رابطه تا حد زیادی مثل یه کار یا بیزینس مدیریت میشه. افراد پارتنرشون رو بر اساس اینکه چقدر می تونه شریک خوبی باشه و تو جنبه های اقتصادی و اجتماعی مناسب باشه، ارزیابی می کنن. می تونه به رابطه ثبات و موفقیت بیرونی بده، اما اگه فقط بر اساس ملاک های منطقی و سود و زیان جلو بره، ممکنه بعد عاطفی رابطه کمرنگ بشه. مثلاً، کسی که پارتنرش رو بر اساس وضعیت مالی و جایگاه اجتماعیش انتخاب می کنه.
۱۷. قصه اعتیاد
تو قصه اعتیاد، فرد به طرف مقابلش اعتیاد پیدا می کنه، مثل کسی که به مواد مخدر اعتیاد داره و فکر از دست دادنش وحشتناکه و علائم ترک نشون میده. این قصه می تونه حس نیاز شدید و دلبستگی ایجاد کنه، اما وابستگی ناسالمه و به آزادی فردی آسیب میزنه. مثلاً، فردی که از ترس تنهایی، با وجود مشکلات زیاد، نمی تونه از پارتنرش جدا بشه و هرگونه دوری براش آزاردهنده است.
۱۸. قصه رؤیایی
شاید این قدیمی ترین قصه عشقه؛ همون قصه شاهزاده و شاهدخت که قراره همدیگه رو پیدا کنن و تا ابد خوشبخت زندگی کنن. این قصه می تونه امید و هیجان زیادی ایجاد کنه، اما چون بر پایه واقعیت نیست، ممکنه با کوچکترین ناهماهنگی یا عیب و ایراد تو پارتنر، فرو بریزه و منجر به ناامیدی شدید بشه. مثلاً، فردی که از پارتنرش توقع داره شبیه شخصیت های فیلم ها و رمان ها باشه و کوچکترین نقص رو نمی تونه تحمل کنه.
۱۹. قصه تاریخی
تو این قصه، گذشته نقش تعیین کننده ای تو زمان حال داره. زوجین با نگاه به گذشته زندگی می کنن و وقایع گذشته، چه ذهنی و چه فیزیکی، براشون خیلی مهمه. می تونه به رابطه عمق و ریشه بده و حس پیوستگی ایجاد کنه، اما اگه فقط تو گذشته گیر کنن و نتونن از اون درس بگیرن یا رهاش کنن، ممکنه مانع رشد رابطه بشه. مثلاً، زوجی که دائم درباره اتفاقات گذشته، حتی دعواهای قدیمی، صحبت می کنن و به هم یادآوری می کنن.
۲۰. قصه علمی
صاحبان این قصه معتقدن عشق رو میشه مثل بقیه پدیده های طبیعی بررسی و تحلیل کرد. اونا به شدت همه چیز رو تو رابطه تجزیه و تحلیل می کنن و وقت زیادی رو صرف تشریح مسائل می کنن. می تونه به درک عمیق تر و حل منطقی مشکلات کمک کنه، اما اگه بیش از حد باشه و به احساسات توجه نشه، می تونه رابطه رو خشک و بی روح کنه. مثلاً، فردی که هر احساس یا رفتار پارتنرش رو از دیدگاه روانشناسی یا علمی تحلیل می کنه و از بیان احساساتش خودش دوری می کند.
۲۱. قصه طنز
قصه طنز درباره سبکبالی، شوخی و دیدن جنبه خنده دار همه چیزه. تو این روابط، یکی یا هر دو نفر خیلی شوخی می کنن و حتی مسائل جدی رو هم با طنز حل می کنن. می تونه رابطه رو شاد و پرنشاط کنه، اما اگه همیشه جدی نگرفتن مسائل به عادت تبدیل بشه یا طرف مقابل حس کنه هیچ وقت نمی تونن حرف جدی بزنن، ممکنه خسته کننده و آزاردهنده بشه. مثلاً، زوجی که حتی وسط یه بحث جدی هم شروع به شوخی می کنن و نمی ذارن موضوع به سرانجام برسه.
۲۲. قصه اسرارآمیز
تو این قصه، جنبه های مرموز و پر رمز و راز رابطه خیلی پررنگه. بخشی از هیجان اولیه عشق، از همین رازآمیز بودن میاد و صاحبان این قصه امیدوارن که این رمز و راز هرگز تموم نشه. می تونه رابطه رو جذاب و هیجان انگیز نگه داره، اما اگه رمز و راز بیش از حد باشه و جای اعتماد و شفافیت رو بگیره، می تونه باعث بی اعتمادی و دوری بشه. مثلاً، فردی که همیشه یه گوشه ای از زندگیش رو پنهان نگه می داره و دوست داره برای پارتنرش یه معما بمونه.
«در بطن روابط شخصی، امکان جدا کردن قصه از واقعیت وجود ندارد، چرا که واقعیت ها ناخواسته بر اساس قصه هایمان شکل می گیرند. خود واقعی ما هم ساخته ی این قصه هاست.»
چگونه قصه عشق خود را شناسایی کنیم؟
حالا که با این همه قصه آشنا شدیم، شاید این سؤال تو ذهنتون بپیچه که خب، قصه عشق من کدومه؟ شناخت قصه خودمون واقعاً گام اول برای ساختن یه رابطه موفقه. استرنبرگ هم یه سری راهکار باحال پیشنهاد میده که بتونیم قصه خودمون رو کشف کنیم:
- پرسشنامه ها و تست ها: یه سری پرسشنامه و تست تو همین کتاب یا منابع دیگه هست که می تونه بهتون کمک کنه قصه غالب خودتون رو پیدا کنید.
- رفتار آدم های دور و برتون: به روابط آدم هایی که ازشون خوشتون میاد یا برعکس، به رابطه هایی که اذیتتون می کنن، نگاه کنید. چه الگوهایی رو تو رفتارهاشون می بینید؟ ممکنه همون قصه شما باشه.
- تحلیل فیلم و کتاب: فکر کنید کدوم فیلم ها، سریال ها یا کتاب های عاشقانه براتون جذاب ترن یا کدوم ها حسابی روی مختون میرن؟ اونایی که جذابن، شاید دارن قصه شما رو بازتاب میدن.
- از نزدیکانتون بپرسید: از آدم هایی که بهشون اعتماد دارید و واقعاً می شناسنتون، بپرسید نظرشون درباره الگوی روابط شما چیه. گاهی وقتا اونا چیزایی رو می بینن که خودمون ازشون بی خبریم.
یادتون باشه که فرهنگ و تجربه های شخصی ما، از همون بچگی، حسابی تو شکل گیری این قصه ها نقش دارن. پس این قصه، یه شبه به وجود نیومده و ریشه های عمیقی تو وجود ما داره.
آیا می توان قصه عشق را تغییر داد و روابط را بهبود بخشید؟
خب، حالا فرض کنیم قصه خودمون رو شناختیم. آیا میشه اون رو تغییر داد؟ راستش رو بخواید، تغییر دادن این قصه ها کار آسونی نیست. استرنبرگ میگه یکی از دلایلش تعصب تأییده؛ یعنی ما آدما دنبال تأیید باورهای خودمونیم، نه رد کردنشون. انگار مغزمون دوست داره همون چیزی رو ببینه که بهش باور داره.
اما ناامید نشید! غیرممکن نیست. تا زمانی که قصه اصلیمون تغییر نکنه، ایجاد تغییر اساسی تو رابطه هم سخته. ما معمولاً سعی می کنیم روی جزئیات و درون مایه های قصه کار کنیم، اما خود قصه رو دست نمی زنیم. حتی اگه یه قسمت هایی رو تغییر بدیم، باز هم عناصر جدید رو به همون قصه قدیمی اضافه می کنیم.
راهکار چیه؟
- اول از همه، باید ریشه های قصه و درون مایه هاش رو درک کنیم. اینا از کودکی و تجربه های دردناکمون میان و همیشه با ما هستن.
- گاهی لازمه برای یه مدت کوتاه، از قصه خودمون بیرون بیایم و از بالا بهش نگاه کنیم تا بهتر درکش کنیم.
- بعد از اون، باید روی اجزا و درون مایه های قصه کار کنیم و کم کم عناصر جدید رو بهش اضافه کنیم.
- و در آخر، اگه حس می کنید خودتون از پسش برنمیاید، مشاوره و درمان می تونه حسابی کمکتون کنه. یه روانشناس خوب میتونه بهتون کمک کنه قصه هاتون رو بازنویسی کنید و یه پایان خوش براشون بنویسید.
«افراد معمولا نه تنها یک، بلکه چند قصه عاشقانه دارند. این مسئله نشان می دهد که نه تنها عشق برای افراد مختلف معناهای متفاوتی دارد، بلکه می تواند برای هر شخص معانی متعددی هم داشته باشد.»
چرا کتاب قصه عشق با ترجمه خانم مژگان جمالی توصیه می شود؟
حالا که با این همه نکات جذاب از کتاب «قصه عشق» آشنا شدید، شاید بخواید بدونید چرا باید ترجمه خانم مژگان جمالی رو انتخاب کنید. راستش رو بخواید، چند تا دلیل حسابی وجود داره که این ترجمه رو به یکی از بهترین گزینه ها برای مطالعه این کتاب تبدیل کرده:
اولین دلیل، دقت و کیفیت بالای ترجمه ست. خانم جمالی واقعاً به زبان و مفاهیم پیچیده روانشناسی مسلطه و تونسته مفاهیم عمیق و تخصصی استرنبرگ رو با یه زبان ساده و روون به فارسی برگردونه. یعنی وقتی کتاب رو می خونید، اصلاً حس نمی کنید دارید یه متن ترجمه شده و ثقیل می خونید، بلکه انگار نویسنده اصلی از اول به فارسی نوشته!
دومین دلیل، حفظ محتوای غنی و کاربردی کتابه. همون طور که دیدید، این کتاب پر از نظریه های کاربردی برای شناخت عشق و بهبود روابطه. خانم جمالی هم به خوبی تونسته این مفاهیم رو تو ترجمه اش حفظ کنه و به مخاطب فارسی زبان انتقال بده. این یعنی شما با خوندن این ترجمه، تمام اون چیزی که استرنبرگ می خواسته بگه رو دریافت می کنید و می تونید به بهترین شکل ازش تو روابطتون استفاده کنید.
و دلیل آخر، استقبال فوق العاده و نظرات مثبت خوانندگانه. خیلی ها از این ترجمه رضایت کامل دارن و به روانی و جذابیت اون اشاره کردن. این بازخوردها نشون میده که ترجمه خانم جمالی تونسته روح اصلی کتاب رو زنده نگه داره و تجربه لذت بخشی رو برای خواننده ها رقم بزنه. اگه دنبال یه ترجمه خوب و مطمئن از این کتاب هستید، بدون شک می تونید روی این نسخه حساب کنید.
خواندن کتاب قصه عشق را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم؟
کتاب «قصه عشق» واقعاً یه گوهر تو دنیای روانشناسیه و می تونه به درد خیلی ها بخوره. اگه تو دسته های زیر قرار می گیرید، حتماً یه نگاهی بهش بندازید:
- افراد و زوج هایی که می خوان روابطشون رو عمیق تر کنن: اگه حس می کنید روابط عاطفیتون نیاز به یه تلنگر یا یه درک جدید داره، این کتاب بهتون کمک می کنه الگوهای پنهان رو بشناسید.
- دانشجویان و علاقه مندان به روانشناسی: اگه دارید روانشناسی می خونید یا کلاً به مباحث عشق و روابط علاقه مندید، این کتاب یه منبع علمی و کاربردی عالیه.
- مشاوران و درمانگران خانواده: این کتاب می تونه یه ابزار قدرتمند تو دست مشاوران باشه تا مشکلات مراجعینشون رو بهتر ریشه یابی کنن و راه حل های مؤثرتری ارائه بدن.
- هر کسی که دنبال خودشناسیه: اگه دوست دارید خودتون رو بهتر بشناسید و بفهمید چرا تو روابطتون یه سری الگوهای خاص رو تکرار می کنید، این کتاب بهتون دید میده.
- اونایی که می خوان کتاب رو بخرن: اگه هنوز مطمئن نیستید که کتاب اصلی به دردتون می خوره یا نه، این خلاصه می تونه یه پیش زمینه جامع بهتون بده.
«برای بازی کردن نقش پلیس در رابطه، نیازی نیست که پلیس واقعی باشیم. درست است که افراد درگیر در رابطه پلیس مانند پلیس ها فکر می کنند، اما نه مثل هر پلیسی، نگاه پلیسی آنها خیلی شبیه نگاه ژاور در فیلم بینوایان است. او همه چیز را سیاه و سفید می بیند.»
نتیجه گیری: نویسنده قصه عشق خود باشید
خب، به پایان سفر جذابمون تو دنیای «قصه عشق» رسیدیم. دیدیم که رابرت استرنبرگ چقدر هوشمندانه، عشق رو نه یه حس مبهم و غیرقابل توصیف، بلکه یه قصه می بینه که هر کدوم از ما تو زندگیمون داریم تعریفش می کنیم. شناخت این قصه ها، چه اونایی که تو ذهن خودمونن و چه اونایی که پارتنرمون داره، می تونه مثل یه چراغ راه عمل کنه و بهمون کمک کنه گره های کور روابط رو باز کنیم.
فهمیدیم که قصه ها چقدر قوی ان و چطور واقعیت های ما رو شکل میدن. اینجاست که اهمیت همخوانی یا مکمل بودن قصه ها تو رابطه معلوم میشه. اگه قصه هاتون با هم بخوره، اوضاع بر وفق مراده، اما اگه نخوره، باید حسابی حواستون باشه وگرنه دردسر میشه.
امیدوارم این خلاصه بهتون یه دید کلی و کاربردی داده باشه و حسابی کنجکاوتون کرده باشه که برید سراغ کتاب اصلی. یادتون باشه، شما نویسنده اصلی قصه عشق خودتونید. با شناخت بیشتر خودتون و پارتنرتون، می تونید قلم رو دست بگیرید و زیباترین و رضایت بخش ترین قصه عشق رو برای خودتون بنویسید. پس معطل نکنید، شروع کنید به بازنویسی و ساختن یه قصه جدید!
پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب قصه عشق
اگر از خوندن «قصه عشق» لذت بردید و حس می کنید باید بیشتر در این زمینه مطالعه کنید، چند تا پیشنهاد دیگه هم براتون داریم که می تونه تکمیل کننده مسیر مطالعاتیتون باشه:
- کتاب دلایل عشق: این کتاب هم مثل «قصه عشق»، دیدگاه های عمیقی درباره ماهیت عشق و روابط ارائه میده و می تونه ذهن شما رو بیشتر باز کنه.
- کتاب رازهایی درباره ی عشق: برای شناخت جنبه های پنهان و کمتر دیده شده عشق، این کتاب می تونه حسابی روشنگر باشه.
- کتاب چرا عاشق می شویم؟: این کتاب به جنبه های علمی و روانشناسی عشق می پردازه و بهتون میگه که چرا اصلاً عاشق میشیم و چه فرآیندهایی تو مغزمون اتفاق می افته.
همچنین، می تونید به سراغ بقیه آثار رابرت استرنبرگ، مثل «نظریه عشق مثلثی» و «نظریه هوش سه وجهی» هم برید. دیدگاه های ایشون درباره هوش و خلاقیت هم به اندازه نظریه اش درباره عشق، جذاب و کاربردیه.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب قصه عشق (استرنبرگ) – نظریه روابط انسانی" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب قصه عشق (استرنبرگ) – نظریه روابط انسانی"، کلیک کنید.