به گزارش خبرگزاری نوتیفیکیت، «عشق را از عَشَقَه گرفتهاند و آن گیاهی است که در باغ پدید آید، در بن درخت، اول بیخ در زمین سخت کند، پس سر بردارد و خود را بردرخت پیچد و همچنان رود تا جمله درخت را فرا گیرد و همهی نم و نیروی درخت را بگیرد تا درخت خشک گردد…» این دریافت شیخ اشراق شهابالدین سهروردی است در قرن ششم از عشق.
بدیهی است که این تعبیر فارغ از شخصیت و اندیشهی پردازندهی آن برایند بستر زمانی و مکانی است که این فیلسوف ایرانی در آن میزیسته است. به همان نسبت نیز هرچه جلوتر میآییم تغییر چندانی از برداشت جامعه و بهویژه نخبگان ما از «عشق» رخ نمیدهد چنانکه چهار قرن بعد یوسف بن محمد بن یوسف هروی، معروف به حکیم یوسفی یا مولانا یوسفی، از پزشکان حاذق ایرانی قرن دهم قمری و صاحب کتاب طب یوسفی موسوم به «جامعالفوائد» با بیماری خواندن عشق راههای درمان آن را نیز ذکر میکند. آنچه در پی میخوانید توصیف درد عشق و درمان آن توسط یوسفی است که در کتاب یادشده نوشته است:
[درد]
عشق مرضی است سوداوی و شبیه به مالیخولیا که مردم لوند و بیکار به واسطهی کثرت اختلاط به جوانان و افراط فکر در حسن و شمایل ایشان عارض شود. علامتش زردی روی و خشکی دهن و بیخوابی و گریه و آه و اختلاف نبض خاصه وقتی که معشوق را ببیند یا نام او را بشنود…
[درمان]
و اگر وصل میسر نشود کسان را برگُمارند تا از معشوق سخنان زشت ناپسند که عاشق را از آن تنفر حاصل شود. روایت کنند یا عاشق را به قید تاهل مقید سازند که مباشرت و مجامعت مزیل [زائلکننده] عشق و دافع اندیشهی معشوق است و قومی را این مرض حادث گردد که در آینهی صورت خوبان مشاهدهی جمال معنی کنند و جمعی را عارض شود که صورت را نیز در میانه نبیند.
۲۵۹
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "درمانِ دردِ «عشق» در ایرانِ دورهی صفوی چه بود؟" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "درمانِ دردِ «عشق» در ایرانِ دورهی صفوی چه بود؟"، کلیک کنید.