خلاصه کتاب حالا نگاه نکن: اپیزود دوم سینما داستان ( نویسنده کیت بی والترز )

اگر دنبال یک داستان جنایی-معمایی حسابی هستید که تو دل لندن اتفاق می افته، خلاصه کتاب صوتی حالا نگاه نکن: اپیزود دوم سینما داستان از کیت بی والترز دقیقاً همونه که باید برید سراغش. این داستان شما رو با کارآگاه جورج هیون همراه می کنه تا راز یه قتل هولناک رو تو رودخونه تیمز کشف کنه؛ رازی که البته با گذشته خودش گره خورده و حسابی غافلگیرتون می کنه. آماده اید بریم تو دنیای پر رمز و راز لندن و ببینیم چه خبره؟

صادقانه بگویم، دنیای ادبیات جنایی و معمایی همیشه پر از هیجان و اتفاقات غیرمنتظره است. اما گاهی اوقات، یه اثر اونقدر خاص و متفاوته که تو ذهن آدم حک میشه و ولش نمی کنه. کتاب صوتی حالا نگاه نکن: اپیزود دوم سینما داستان دقیقاً از همین جنس آثاره. این داستان کوتاه، نه تنها شما رو به دنیای مرموز و پر تعلیق کارآگاه جورج هیون می بره، بلکه با یه ایده ناب و خلاقانه، پل محکمی بین دنیای سینما و ادبیات می سازه. اگه از اون دسته آدم هایی هستید که هم عاشق قصه های پلیسی اند و هم دیوونه فیلم، پس حتماً باید این اپیزود رو تجربه کنید. تو این مقاله، می خوایم حسابی گپ بزنیم درباره این کتاب صوتی جذاب، از نویسنده اش بگیم، به مفهوم جالب مجموعه سینما داستان بپردازیم و ببینیم چطور حالا نگاه نکن ما رو سر جای خودمون میخکوب می کنه.

کیت بی والترز: خالق کارآگاه جورج هیون و استاد تعلیق

اجازه بدید اول از همه بریم سراغ نویسنده این اثر یعنی کیت بی والترز. راستش را بخواهید، خانم والترز یکی از اون نویسنده هاییه که تو ژانر جنایی، پلیسی و معمایی، حرف های زیادی برای گفتن داره. ایشون یه نویسنده بریتانیاییه که تونسته با قلم سحرآمیزش، شخصیت هایی خلق کنه که تا مدت ها تو ذهن مخاطب می مونن. شاید یکی از مهم ترین خلق های ایشون، کارآگاه جورج هیون باشه که تو چند تا از داستان ها و رمان هاش نقش اصلی رو ایفا می کنه. جورج هیون فقط یه پلیس معمولی نیست؛ اون یه کارآگاه باهوشه که علاوه بر مهارت های پلیسی، یه ذهن پیچیده و پر از راز و رمز داره. تجربیات گذشته اش، شکست ها و پیروزی هاش، همه اش تو شکل گیری شخصیت امروزش نقش داره و همین باعث میشه که مخاطب بتونه باهاش ارتباط عمیق تری برقرار کنه.

سبک نوشتاری کیت بی والترز تو حالا نگاه نکن خیلی خاص و ملموسه. ایشون استاد خلق اتمسفرهای مرموز و پر تعلیقه. یعنی چی؟ یعنی وقتی داستان رو می شنوید (یا می خونید)، حس می کنید دارید تو همون خیابونای لندن قدم می زنید، بوی نم رودخونه تیمز رو حس می کنید و سرما و ابهام پرونده رو از نزدیک لمس می کنید. جمله ها کوتاه و دقیق اند و طوری نوشته شده اند که ضربان قلب آدم رو بالا می برند. والترز خیلی خوب می دونه چطور با کمترین کلمات، بیشترین تأثیر رو بذاره و خواننده رو تا نفس های آخر داستان، تو چنگ خودش نگه داره. از جزئیات محیطی گرفته تا دیالوگ های هوشمندانه، همه و همه دست به دست هم می دن تا یه تجربه ناب از یه داستان جنایی روانشناختی رو براتون رقم بزنن. اگه دنبال نویسنده ای هستید که هم به جزئیات شخصیت اهمیت بده و هم از فضای داستان برای ایجاد حس دلهره و کنجکاوی استفاده کنه، کیت بی والترز همون آدمه.

مجموعه سینما داستان: پلی میان فیلم و قصه، یه ایده خلاقانه!

خب، حالا که از نویسنده گفتیم، بریم سراغ یه ایده خیلی جذاب و خلاقانه که این کتاب صوتی رو از بقیه متمایز می کنه: مجموعه سینما داستان. واقعاً فکرش را بکنید، چقدر می تونه جالب باشه که یک نام مشهور فیلم، الهام بخش یک داستان کاملاً جدید و مستقل بشه؟ این دقیقا کاریه که مجموعه سینما داستان انجام می ده. اینجا دیگه بحث اقتباس مستقیم نیست، یعنی قرار نیست داستان فیلم رو تو قالب کتاب بشنویم. نه! ما با یه جور الهام گیری هنری طرفیم که به نویسنده ها این فرصت رو می ده تا با استفاده از عنوان یه فیلم معروف، فضایی خاص رو تو ذهن مخاطب ایجاد کنند و بعد، روی همون فضا، یه قصه کاملاً نو و هیجان انگیز بنا کنند.

ژانر غالب این مجموعه، یعنی سینما داستان، بیشتر روی جنایی، روانشناختی و ترسناک متمرکزه. چرا؟ چون این ژانرها پتانسیل بالایی برای ایجاد تعلیق، پرداختن به لایه های پنهان ذهن انسان و البته غافلگیری های داستانی دارند. وقتی اسم یه فیلم جنایی معروف رو می شنوید، ناخودآگاه یه اتمسفر خاص، یه حس ابهام و انتظار تو ذهن شما شکل می گیره. حالا کیت بی والترز یا هر نویسنده دیگه ای تو این مجموعه، سوار بر همین موج ذهنی شما میشه و داستان خودش رو روایت می کنه. این پیوند بین سینما و قصه، یه تجربه واقعاً منحصر به فرد رو برای مخاطب ایجاد می کنه، به خصوص برای اون هایی که دلباخته سینما هستند.

حالا نگاه نکن: اپیزود دوم یکی از درخشان ترین قسمت های این مجموعه است. عنوان حالا نگاه نکن خودش به تنهایی کلی حس مرموز و دلهره آور داره. فیلم اصلی هم که یه شاهکار روانشناختیه. والترز خیلی هوشمندانه از این فضا استفاده می کنه و داستان خودش رو پیش می بره. اینجا دیگه خبری از جادو و جنبل فیلم اصلی نیست، اما اون حس از دست دادن، اون پارانویای شهری و اون اتفاقات غیرمنتظره که تو فیلم وجود داشت، به شکلی متفاوت و کاملاً تازه تو داستان کیت بی والترز بازتاب پیدا می کنه. در واقع، این مجموعه و به خصوص این اپیزود، به ما یادآوری می کنه که هنرها چقدر می تونن از هم الهام بگیرن و چطور یک ایده می تونه از یک مدیوم به مدیوم دیگه منتقل بشه و زندگی جدیدی پیدا کنه. این یعنی خلاقیت هیچ حد و مرزی نداره.

خلاصه جامع داستان حالا نگاه نکن: اپیزود دوم

خب، بریم سر اصل مطلب و ببینیم این داستان جذاب چی داره که اینقدر ازش صحبت می کنیم.

آغاز یک معمای تلخ در قلب لندن

همه چیز از یه شب معمولی برای کارآگاه جورج هیون شروع میشه. اون در حال گذروندن یه شب آروم کنار خانوادشه که تلفنش زنگ می خوره و همکارش با یه خبر اضطراری ازش می خواد خودش رو برسونه به رودخونه تیمز. فضای کنار رودخونه تیمز همیشه خودش یه جور رمز و راز داره، حالا تصور کنید که انبوه جمعیت و نوارهای زرد پلیس هم بهش اضافه شده باشه. این صحنه، خودش به تنهایی برای یه کارآگاه باتجربه مثل جورج هیون، علامت یه اتفاق خیلی بزرگه.

با کشف جسد سرد یه دختر جوان از آب، پرونده ای تلخ و هولناک آغاز میشه. جورج همون لحظه حس می کنه که این یکی از اون پرونده هایی نیست که به راحتی بسته بشه. جسدی که ساعت ها از مرگش گذشته، تو دل رودخونه ای که شاید هزاران قصه تو خودش پنهان کرده، پیدا شده. این شروعیه برای یه معمای پیچیده که قرار نیست به راحتی حل بشه.

جرقه یک خاطره پنهان و دردناک

اما نقطه عطف داستان دقیقاً همونجاست که کارت شناسایی جسد پیدا میشه. جورج با دیدن اون کارت، یه دفعه حس می کنه یه خاطره مبهم و آزاردهنده تو ذهنش زنده میشه. این فقط یه پرونده جدید نیست؛ این قضیه یه جورایی با گذشته خود جورج، با یه حادثه یا اتفاقی که مدت ها دفنش کرده بود، گره می خوره. این بخش از داستان خیلی مهمه، چون جورج هیون رو از یه کارآگاه صرف به یه شخصیت با ابعاد انسانی بیشتر تبدیل می کنه. اون دیگه فقط یه حل کننده معما نیست؛ خودش بخشی از معما میشه، بخشی از اون درد و ابهام. اینجاست که داستان عمق پیدا می کنه و شما هم حس می کنید که علاوه بر حل پرونده، دارید لایه های پنهان زندگی یه آدم رو هم کشف می کنید.

روند تحقیقات و مواجهه با پیچیدگی ها

بعد از این کشف تکان دهنده، جورج هیون وارد یه مسیر پر پیچ و خم از تحقیقات میشه. این دیگه اون پرونده های روتین نیست که با چند تا سرنخ ساده حل بشه. هر قدمی که جورج برمی داره، یه مانع جدید سر راهش قرار می گیره. با آدم های مشکوک برخورد می کنه، با اطلاعاتی مواجه میشه که به نظر متناقض میان، و باید بین حرف های راست و دروغ یه جورایی تمایز قائل بشه. والترز اینجا خیلی خوب نشون می ده که کار پلیس فقط تعقیب و گریز نیست، بلکه یه چالش ذهنی و روانشناختی بزرگه. جورج باید علاوه بر کنار اومدن با گذشته خودش، تمرکزش رو روی این پرونده حفظ کنه.

تنش و تعلیق بی وقفه در روایت

یکی از نقاط قوت اصلی این داستان، تنش و تعلیقیه که از همون لحظه اول تا آخر، همراه شماست. وقتی مریم اعتضادی با اون صدای گرم و دلنشینش داستان رو روایت می کنه، واقعاً حس می کنید که هر لحظه ممکنه یه اتفاق جدید بیفته. نویسنده خیلی ماهرانه حس ابهام و خطر رو تو دل داستان می کاره و هر پاراگراف شما رو بیشتر تو خودش فرو می بره. شما هم مثل جورج هیون، حس می کنید تو این شهر شلوغ و پر رمز و راز، هیچ چیز اونطور که به نظر میاد، نیست. این حس تعلیق مداوم، باعث میشه که نتونید داستان رو قطع کنید و دلتون بخواد تا آخرش رو بشنوید تا بالاخره سر از این معمای مرموز دربیارید.

کیت بی والترز، استاد مسلم خلق فضاهای دلهره آور و شخصیتی پردازی عمیق است که با داستان «حالا نگاه نکن»، شما را درگیر پیچیدگی های ذهنی کارآگاه جورج هیون و رازهای پنهان لندن می کند.

نقطه عطف داستان و گره گشایی

همونطور که داستان جلو میره، اتفاقات کلیدی رخ میدن که مسیر پرونده رو کاملاً تغییر می دن. شاید یه سرنخ جدید، یه اعتراف غیرمنتظره، یا حتی یه کشف ساده که در نگاه اول بی اهمیت به نظر می رسید، همه چیز رو زیر و رو می کنه. والترز تو این بخش، خیلی دقیق و حساب شده عمل می کنه تا پازل رو ذره ذره جلوی چشم شما بچینه. این اتفاقات کلیدی، جورج رو به سمت گره گشایی پیش می برند و مخاطب رو با هیجان مضاعف، منتظر نتیجه نهایی نگه می دارند.

پایان داستان (بدون لو رفتن کامل)

نتیجه گیری پرونده حالا نگاه نکن کاملاً غیرمنتظره و تأمل برانگیزه. بدون اینکه بخوایم کل داستان رو لو بدیم، باید بگیم که این پایان، فقط یه حل معمای ساده نیست. پیامدهایی برای کارآگاه جورج هیون داره که تا مدت ها باهاش همراه خواهد بود. این یعنی پرونده فقط یه جنایت بیرونی نیست، بلکه یه سفر درونی برای جورج هم هست. پایانی که والترز برای این اپیزود در نظر گرفته، هم شما رو راضی می کنه چون بالاخره به جواب می رسید، و هم کاری می کنه که تا مدت ها بهش فکر کنید. واقعاً پیشنهاد می کنم خودتون این داستان کوتاه رو بشنوید تا تجربه کاملش رو حس کنید.

بازتاب فیلم Don’t Look Now در این اثر

همونطور که قبلاً گفتیم، یکی از جذابیت های اصلی این کتاب صوتی، ارتباطش با فیلم مشهور Don’t Look Now هست. خب، برای اون هایی که شاید با این فیلم آشنا نباشند، بگذارید یه توضیح کوتاه بدم. فیلم Don’t Look Now محصول سال ۱۹۷۳ و ساخته نیکولاس روگ، یه تریلر روانشناختی-فراطبیعی فوق العاده است که به خاطر اتمسفر سنگین، تدوین خاص و حس دلهره آورش حسابی معروفه. داستانش درباره زوجی هست که بعد از مرگ دخترشون، تو ونیز با اتفاقات عجیب و غریبی روبرو میشن. این فیلم از اوناییه که تا عمق وجود آدم رو می لرزونه و حس از دست دادن و پارانویا رو به شکل استادانه ای به تصویر می کشه.

حالا سوال اینجاست که کیت بی والترز چطور از این فیلم الهام گرفته؟ راستش را بخواهید، والترز از عنوان و فضای کلی فیلم استفاده کرده تا یه داستان کاملاً جدید و مستقل خلق کنه. یعنی قرار نیست شما اینجا با روح بچه ها یا پیشگوهای عجیب و غریب مواجه بشید. این اثر، اقتباس مستقیم از فیلم نیست، بلکه یه جور ادای احترام هوشمندانه بهش هست. والترز اون حس از دست دادن، اون پارانویای شهری و اون اتفاقات غیرمنتظره ای که تو فیلم بود رو برمی داره و اون ها رو تو بستر یه داستان جنایی مدرن، با کارآگاه جورج هیون، بازآفرینی می کنه.

مقایسه بین فیلم و داستان حالا نگاه نکن خیلی جالبه. تو هر دو، یه جور حس غریبی، یه جور ابهام و سوال همیشگی درباره واقعیت و آنچه که هست، وجود داره. هر دو اثر شما رو به چالش می کشن که به شهودتون اعتماد کنید یا به منطق. این یعنی کیت بی والترز خیلی باهوش بوده که تونسته اون هسته اصلیِ دلهره و شک رو از فیلم بگیره و تو قالب یه داستان جنایی پلیسی، زندگی دوباره ای بهش ببخشه. برای همین، اگه از طرفداران فیلم اصلی هستید، شنیدن این کتاب صوتی براتون تجربه متفاوتی خواهد بود، چون با یه نگاه جدید به همون حال و هوا مواجه میشید.

نقد و بررسی: نقاط قوت و مزایای شنیدن این کتاب صوتی

حالا که با جزئیات داستان آشنا شدیم، بریم ببینیم که چرا شنیدن این کتاب صوتی ارزش وقت گذاشتن رو داره و چه مزایایی براتون داره.

جذابیت فرمت داستان کوتاه صوتی

اول از همه، اینکه این اثر یه داستان کوتاه صوتیه، خودش یه مزیت بزرگه. تو دنیای پرسرعت امروز که خیلی وقت نداریم بشینیم ساعت ها رمان بخونیم، یه داستان صوتی ۱۸ دقیقه ای مثل حالا نگاه نکن، دقیقاً همون چیزیه که به دردمون می خوره. می تونید تو مسیر رفت و آمد، تو صف، یا حتی موقع آشپزی، سریع و گیرا یه داستان جنایی معمایی رو بشنوید و حسابی سرگرم بشید. این فرمت، ایده آل برای اوناییه که دنبال یه تجربه سریع و در عین حال عمیق هستند.

تعلیق و معمای جذاب

واقعاً باید گفت که کیت بی والترز تو حفظ کنجکاوی مخاطب تا انتها، یه استاده. از همون ثانیه های اول که کارآگاه جورج هیون به رودخونه تیمز فراخوانده میشه، یه حس کنجکاوی و دلهره تو دلتون می افته که ولتون نمی کنه. داستان پیچیدگی های خاص خودش رو داره، سرنخ ها گاهی گمراه کننده اند و شما هم مثل جورج، هی فکر می کنید که پشت این پرونده چه رازی پنهانه. این تعلیق و معمای جذاب، تضمین می کنه که از شنیدن هر لحظه از این داستان لذت ببرید.

شخصیت پردازی موفق کارآگاه جورج هیون

جورج هیون فقط یه اسم نیست، اون یه شخصیت واقعیه. والترز خیلی خوب تونسته به کاراکتر جورج عمق و پیچیدگی بده. اون همزمان که یه کارآگاه زبده اس، یه گذشته داره که رهاش نمی کنه. این پرداختن به جنبه های انسانی و روانشناختی شخصیت اصلی، باعث میشه باهاش همذات پنداری کنید و سرنوشتش براتون مهم باشه. اینجاست که می فهمیم، پرونده ها فقط درباره مجرم ها نیستن، گاهی اوقات درباره اونایی هم هست که دارن پرونده رو حل می کنن.

تجربه شنیداری باکیفیت و حرفه ای

کیفیت شنیداری این کتاب صوتی واقعاً بالاست. اول از همه، ترجمه حسین مسعودی آشتیانی خیلی روان و دقیق انجام شده، طوری که شما هیچ جا حس نمی کنید که دارید یه متن ترجمه شده رو می شنوید. و البته، صدای دلنشین و حرفه ای مریم اعتضادی به عنوان راوی، خودش یه عامل مهم برای جذب مخاطبه. ایشون با بازی با لحن و حس، داستان رو زنده می کنه و شما رو غرق در فضاهای مرموز لندن می کنه. این هماهنگی بین ترجمه، روایت و داستان اصلی، یه تجربه شنیداری فراموش نشدنی رو براتون رقم می زنه.

ترکیب قلم پرتعلیق کیت بی والترز با ترجمه روان حسین مسعودی آشتیانی و روایت گیرای مریم اعتضادی، حالا نگاه نکن را به یک تجربه شنیداری جذاب تبدیل کرده است.

پیوند نوآورانه با سینما: هدیه ای برای سینمادوستان

اگه شما هم از اون دسته آدم هایی هستید که هم به ادبیات علاقه مندید و هم به سینما، این کتاب صوتی یه هدیه واقعیه. ایده مجموعه سینما داستان و اینکه چطور از یک عنوان سینمایی برای الهام گیری یه قصه کاملاً جدید استفاده میشه، خودش یه نوآوری بزرگه. این اثر نشون می ده که هنرها چقدر می تونن از هم تاثیر بگیرن و چطور میشه با یه نگاه خلاقانه، پل های تازه ای بینشون ساخت. این برای علاقه مندان به اقتباس ها و الهام گیری های هنری، خیلی ارزشمنده.

مدت زمان: داستانی کوتاه و مفید

یه نکته مهمی که باید بهش اشاره کنیم، مدت زمان این کتاب صوتیه. حالا نگاه نکن: اپیزود دوم سینما داستان تنها ۱۸ دقیقه زمان داره. این یعنی شما با یه داستان کوتاه طرفید، نه یه رمان بلند. این شفاف سازی خیلی مهمه، چون انتظارات مخاطب رو به درستی مدیریت می کنه. این داستان، قرار نیست یه جهان داستانی گسترده با شخصیت های زیاد بهتون معرفی کنه، بلکه تمرکزش روی یه معمای فشرده و پر تعلیقه. همین مدت زمان کوتاه، باعث میشه که بتونید داستان رو تو یه فرصت کوتاه بشنوید و لذت ببرید، بدون اینکه نیاز به صرف وقت زیادی باشه. در واقع، این کتاب صوتی مثال خوبی از اینه که چطور میشه تو یه زمان کم هم یه داستان گیرا و پرمحتوا ارائه داد.

مشخصات فنی کتاب صوتی

عنوان	توضیحات
نویسنده	کیت بی والترز
مترجم	حسین مسعودی آشتیانی
راوی	مریم اعتضادی
ناشر صوتی	نوین کتاب گویا
سال انتشار	۱۴۰۱
مدت زمان	۱۸ دقیقه
ژانر	جنایی، معمایی، سینما داستان

سوالات متداول

خلاصه کتاب حالا نگاه نکن در مورد چیست؟

خلاصه کتاب صوتی حالا نگاه نکن: اپیزود دوم سینما داستان درباره یه کارآگاه به اسم جورج هیون تو لندنه که برای تحقیق روی جسد یه دختر جوان که از رودخونه تیمز پیدا شده، فراخوانده میشه. اما با پیدا شدن کارت شناسایی مقتول، یه خاطره قدیمی و دردناک از گذشته جورج زنده میشه که پرونده رو پیچیده تر می کنه. این داستان پر از تعلیق و رمز و رازه.

آیا این کتاب صوتی همان داستان فیلم Don’t Look Now است؟

نه، این کتاب صوتی دقیقاً داستان فیلم Don’t Look Now محصول ۱۹۷۳ رو روایت نمی کنه. بلکه کیت بی والترز، نویسنده این اثر، از عنوان و اتمسفر کلی اون فیلم برای الهام گیری استفاده کرده و یه داستان جنایی-معمایی کاملاً جدید و مستقل خلق کرده. این اثر بخشی از مجموعه سینما داستان هست که توش، عناوین فیلم ها الهام بخش قصه های جدید میشن.

کیت بی والترز کیست و چه ارتباطی با کارآگاه جورج هیون دارد؟

کیت بی والترز یه نویسنده بریتانیاییه که تو ژانر ادبیات جنایی و معمایی فعالیت می کنه. ایشون خالق شخصیت کارآگاه جورج هیون هستن که یه کارآگاه باهوش اما با گذشته ای پیچیده است و در چندین داستان و رمان خانم والترز نقش اصلی رو داره.

مجموعه سینما داستان چه نوع آثاری را شامل می شود؟

مجموعه سینما داستان شامل داستان های کوتاهی در ژانرهای جنایی، روانشناختی و ترسناکه که ایده اصلی شون از عناوین فیلم های مشهور سینمایی گرفته شده. هدف این مجموعه، ساختن پلی بین دنیای سینما و ادبیاته، طوری که اسم فیلم، فضایی خاص رو تو ذهن مخاطب ایجاد کنه و نویسنده روی همون فضا، قصه جدید خودش رو بنا کنه.

شنیدن این کتاب صوتی برای چه کسانی توصیه می شود؟

شنیدن حالا نگاه نکن: اپیزود دوم سینما داستان به کسانی توصیه میشه که عاشق داستان های کوتاه، ژانر جنایی، پلیسی و معمایی اند. همچنین اگه به ارتباط بین سینما و ادبیات علاقه مندید و با فیلم Don’t Look Now آشنا هستید، این کتاب صوتی می تونه براتون خیلی جذاب باشه. کلاً برای هرکسی که دنبال یه تجربه شنیداری کوتاه، جذاب و پرتعلیقه، عالیه.

نتیجه گیری: دعوتی به دنیای پنهان لندن

خلاصه کتاب صوتی حالا نگاه نکن: اپیزود دوم سینما داستان از کیت بی والترز، واقعاً یه تجربه شنیداری گیرا و متفاوته. این داستان کوتاه، با قلم جذاب والترز، ترجمه روان حسین مسعودی آشتیانی و صدای فوق العاده مریم اعتضادی، شما رو تو دل یه معمای جنایی تو لندن می بره و تا آخرین لحظه ولتون نمی کنه. پیوند هوشمندانه با عنوان فیلم Don’t Look Now و قرار گرفتن تو مجموعه خلاقانه سینما داستان، این اثر رو به یه انتخاب خاص برای علاقه مندان به ادبیات و سینما تبدیل می کنه.

اگه دنبال یه داستان جنایی پر تعلیق هستید که تو یه زمان کوتاه شما رو میخکوب کنه، این اپیزود رو از دست ندید. توصیه می کنم حتماً برید و نسخه کامل این کتاب صوتی رو بشنوید و خودتون رو تو دنیای پر رمز و راز کارآگاه جورج هیون غرق کنید. باور کنید ارزشش رو داره! و البته، اگه این داستان رو شنیدید، حتماً نظرات و دیدگاه های خودتون رو درباره اش با ما به اشتراک بگذارید. نظرات شما برای ما خیلی باارزشه.